Loading...

خانواده و روابط زوجين

وقتی صحبت از روابط زوجين به ميان مي آید، در واقع گستره وسيعی از پارامترهای ژنتيکی، اجتماعی و روانشناختی مد نظر قرار مي­گيرد. اين رابطه بر پايه دو نفر با پيشينه ژنتيکی، اجتماعی و روانشناختی کاملاً متفاوت شکل مي­گيرد. از آنجاييکه، افراد تحت تاثير اين سه پارامتر مختلف قرار مي­گيرند، مي­توان گفت، از نظر خصوصيات رفتاري و شخصيتي تقريباً هيچ دو انساني شبيه به هم نيستند. بنابراين، وقتي با يک رابطه زوجی سر و کار داريم، در واقع با يک ماتريس 3 * 3 روبرو هستيم و مشکلات زوجين نيز از اين سه پارامتر نشات مي­گيرد. اين سه پارامتر بر خصوصيات رفتاری و شخصيتی افراد تاثير گذاشته، از آنها انسان­ های متفاوتی می ­سازد. 

ژنتيک و خصوصيات ژنتيکی اولين پارامتری است که بر روابط زوجين تاثيرگذار است. بخشی از خصوصيات رفتاری و شخصيتی انسان توسط ژنوتيپ افراد تعيين مي­شود. در واقع، الگوی منحصر به فرد رفتاری، هيجانی و تفکری هر فرد بيانگير شخصيت او می ­باشد که يک پيش بينی کننده قوی از جنبه ­های فيزيکی، روانی و اجتماعی فرد و سلامت کنونی و آتی او خواهد بود. نتيجه دهه­ ها تحقيق نشان مي­دهد که در حدود نيمی از خصوصيات شخصيتی توسط ژن­ها تعيين مي­شوند (کندل و همکاران، 2021). از طرف ديگر، ژن­ها بر محيط زندگی افراد نيز تاثيرگذار هستند، بطوريکه افراد بنا به فراخور خصوصيات ژنتيکی خود، محيط زندگي­شان را انتخاب يا می ­سازند. بنابراين، ژن­ها نه تنها بطور مستقيم بر خصوصيات شخصيتی و رفتاری افراد تاثير مي­گذارند، بلکه، با تحت تاثير قرار دادن محيط زندگی افراد، بطور غير مستقيم بر خصوصيات رفتاری آنها نيز تاثيرگذار هستند. در همين حال، ژن­ها تنها عوامل تاثيرگذار بر خصوصيات شخصيتی نبوده، عوامل محيطی نيز تاثير به سزايي بر خصوصيات رفتاری و شخصيتی افراد مي­گذارند، بطوريکه، حتی دو قلوهای همسان، که از نظر ژنتيکی تقريباً با يکديگر يکسان هستند، وقتي در محيط­ های مختلف قرار مي­گيرند، از خصوصيات رفتاری شخصيتی مختلفی برخوردار خواهند شد. اين بدين معناست که در نتيجه تعامل ژن­ها و محيط، خصوصياتی رفتاری در انسان شکل مي­گيرد که مي­توان آنها را تحت عنوان خصوصيات روانشناختی در نظر گرفت.

بنابراين، وقتی يک رابطه زوجی مورد بررسی قرار مي­گيرد بايد به همه پارامترهای درگير شامل؛ عوامل ژنتيکی، عوامل روانشناختی (خصوصيات فردی) و عوامل اجتماعی (خانوادگی) دخيل در اين رابطه توجه نمود. اين موضوع، درمان اختلالات زوجين را بسيار پيچيده و مشکل مي­کند، بطوريکه، جهت شناخت عوامل مشکل­ زا لازم است در ابتدا هر کدام از زوجين از نظر خصوصيات ژنتيکی، فردی و اجتماعی مورد بررسی قرار گرفته و سپس تعامل اين دو فرد با يکديگر، که تحت تاثير اين عوامل  سه­ گانه قرار دارند، تفسير شود. 

تهيه و تنظيم: محمود علي­پور دکترای روانشناسی

******************

خانواده درمانی سیستمی


معمولا وقتی از خانواده درمانی صحبت می­شود عموم مردم تصور می ­کنند حضور هم زمان افراد يک خانواده در جلسه درمان، به معنی خانواده درمانی است. اما، درواقع خانواده درمانی یک نوع نگاه متفاوت به اختلالات روانشناختی است. 

اگر بخواهیم با مفهوم خانواده درمانی به صورت عمیق­ تری آشنا شویم لازم است این دو مفهوم را بشناسیم:

  1. نگاه جزگرایی و کل گرایی
  2.  علیت خطی و حلقوی 

جزگرایی و کل گرایی:

از ابتدا دو نوع نگاه و طرز تفکر به جهان وجود داشته است (ارسطویی و افلاطونی)

 🔷️  بر اساس ديدگاه ارسطویی، براي شناخت يک پديده باید آن را به اجزای تشکیل دهنده ­اش تقسیم کنیم تا بتوانیم آن را بشناسیم، به این نگاه جزگرایی reductionism می­گویند. 

جدول مندلیف، يافته­ های پزشکی، دست­اوردهای علوم مختلف و خیلی از رویکردهای روانشناسی مثل فروید، یونگ، طرحواره، شناختی-رفتاری از این نگاه وام گرفته­ اند. روش­های درمانی که بر پايه اين نگاه شکل گرفته­ اند، برای پيدا کردن علت مشکل و به دنبال آن ارائه درمان، روان و رفتار را به اجزای آن تقسيم و به بررسی آنها مي­پردازند. به طور مثال یونگ روان هرشخص را به دو قسمت زنانه و مردانه تقسیم می­کند و به آن آنیما و آنیموس میگوید و یا فروید روان را به سه قسمت نهاد، ایگو و سوپرایگو  و دو قسمت هوشیار و ناهوشیار تقسیم کرد. 

🔷️ در نگاه افلاطونی، برای شناخت يک پديده نيازی به تجزيه آن به اجزای تشکيل دهنده ­اش نيست، بلکه به کل آن پديده می­پردازد و کل را چیزی بیش از اجزای تشکیل دهنده­ اش میداند. درواقع، هر پديده از يک کارکرد کلی برخوردار است. برای مثال کارکرد کلی پرندگان اين است که آنها مي­توانند پرواز کنند. بنابراين، هر موجودی که در دسته پرندگان قرار گيرد، صاحب اين تصوير کلی است، يعنی پرواز می کند پس براي شناخت پدیده ها لازم به تقسيم آن به اجزايش نيست. به این نوع نگاه کل گرایی (wholism ) می­گویند.

سالها نگاه علم به پدیده ها به صورت جزگرایی بود تا اینکه درسال ١٩٣٠ فیزیولوژیست هلندی به نام برتالانفی مطرح کرد که نیاز نیست همه عالم را جدا جدا بررسی کنیم و بر شباهت­های وحدت بخش پدیده­ها متمرکز شد و نظریه عمومی سیستم ها را مطرح کرد که هدف آن تبیین همه پدیده­ها در تمام علوم بود. کم کم دید سیستمی در علوم مختلف گسترش یافت. در روانشناسی نیز گریگوری بیتسون که بر روی خانواده­های افراد اسکیزوفرن تحقيق مي­کرد از سردمداران این نظریه است.

 درواقع سیستم مجموعه ای از اجزاست که باهم در ارتباط متقابل هستند، یعنی روی هم اثر می­ گذارند و از هم اثر می­ پذیرند و البته سیستم ­ها به دنبال حفظ تعادل خود هستند (سیبرنتیک) و اختلال زمانی به وجود می آید که سیستم از بازه تعادل خود خارج میشود. خانواده را هم مي­توان به عنوان يک سيستم در نظر گرفت که اعضای آن يعنی، پدر، مادر و فرزندان بر يکديگر اثر متقابل دارند و کارکرد آن خانواده نتيجه اين اثر متقابل است نه کارکرد تک تک افراد خانواده به طور مجزا و زمانی بیماری بوجود می آید که خانواده از بازه ی تعادل خود خارج شده است.

علیت خطی و حلقوی:

در اکثر رویکردها علت شکل گیری بیماری را به صورت خطی نگاه می­کنند مثلا فلان اتفاق در کودکی (A) باعث شکل گیری باورغلطی (B) شده و این باور رفتار وسواس­گونه یا اضطرابی(C) را شکل داده است. و حالا برای درمان اضطراب یا وسواس (C) باید عاملB یاA را اصلاح يا تغییر دهیم. 

اما در خانواده درمانی سیستمی ما به مسائل و بیماری­ ها به شکل حلقوی نگاه می­کنیم ، به طور مثال آسیب دوران کودکی (A) منجر به اضطراب (B) و اضطراب (B)باعث پررنگ شدن آسیب دوران کودکی (A) می­شود، پس برای درمان از هر محوری می­شود وارد شد و محدودیتی وجود ندارد زیرا همه روی هم اثر گذارند.

از نگاه خطی يک باور غلط باعث اضطراب شده است و اضطراب کاری به باور غلط ندارد. اما، از ديدگاه حلقوی، درست است که باور غلط منجر به اضطراب شده است، اما خود اضطراب نيز به قوی شدن آن يا اضافه شدن باورهای غلط کمک مي­کند. بنابراين، از نگاه خطي تنها راه درمان اضطراب، از بين بردن باورهای غلط است. اما، از ديدگاه حلقوی، اگر به شکلی اضطراب کاهش پيدا کند، باورهای غلط هم مي­توانند کاهش پيدا کنند و يا از بين بروند. 

خانواده درمانی سیستمی ترکیبی از این دو مفهوم است،  ما خانواده را یک سیستم کلی می­بینیم که به دنبال حفظ تعادل خود هست و همه افراد روی هم اثر می­ گذارند و از هم اثر می­پذیرند . اگر یکی از اعضای خانواده دچار اختلال روانی شود نشانه ی این است که کارکرد خانواده دچار مشکل شده و عدم تعادلی در خانواده پیش آمده که یکی از اعضا این عدم تعادل را به شکل بیماری فریاد میزند که در اصطلاح به آن عضو نشانه دار میگویند در واقع آن فرد نشانه ای از عدم تعادل سیستم می باشد و بیماری آمده است که تعادل برهم خورده را جبران کند پس برای درمان بیماری نیازی نیست روی خود شخص ، مثلا باورهای فرد بیمار یا تجارب گذشته اش کار کرد بلکه با ایجاد تعادل جدید در خانواده نشانه ی بیماری رفع میشود ، همان طور که بارها شنیده­اید یک فرد معتاد که ترک کرده است بعد از بازگشت به محیط قبلی دوباره معتاد مي­شود، این نشان می­دهد تغییر سیستمی صورت نگرفته است که با برگشت به سیستم قبلی بیماری عود کرده است و برای ماندگاری ترک نیاز به تغییر سیستمی بوده است.

همانطور که بیان شد اعضای سیستم مثل يک زنجير حلقوی به هم وصل هستند وبر هم اثر متقابل دارند پس هر کدام که تغيير کنند کل اين زنجير تغيير مي­کند. به عنوان مثال وسواس یک فرد روی پرخاشگر شدن سایر اعضای خانواده اثر می­گذارد و پرخاشگری سایر اعضای خانواده هم روی ایجاد یا ماندگاری وسواس آن فرد اثر گذار است. پس با تغییر پدر خانواده ، مادر تغییر کرده و به دنبال آن نشانه ی وسواس کودک رفع میشود ، بدون نیاز به اصلاح افکار و باورهای عضو نشانه دار یا بررسی گذشته ی فرد ، نشانه بیماری برطرف میشود. بنابراين، با تغییر یکی از اعضای خانواده، ساير اعضای خانواده نيز تغيير خواهند کرد در نتیجه زوج درمانی با یک همسر هم اتفاق می افتد.

در مجموع، اگر به تاريخچه زندگی بشر نگاهی اجمالی بيندازيم، هر کدام از اين نظريه ­ها و ديدگاه ­ها به بخشي از مسائل و مشکلات بشر پرداخته­ا ند و در جهت کاهش رنج بشر قدم­های بسیار موثر و ارزشمندی برداشته ­اند. بر هيمن منوال، خانواده درمانی با تاکيد بر خانواده ، محیط و ارتباطات ، به مشکلات بشر نگاه سیستمی دارد و اين بدين معناست که يک روانشناس خانواده درمانگر تنها محدود به حل مشکلات خانواده نمی شود، بلکه با همه نوع اختلالات، از جمله اختلالات بين فردی، اضطرابی، خلقی و شخصیتی سر و کار دارد، اما نگاه او يک نگاه سيستمی است تا يک نگاه جزء­گرا و اختلال فرد را جدا از محیط نمی داند و برهمین اساس مشکلات را درمان می کند. 

تهيه و تنظيم:  نیره کاشی تراش روانشناس بالینی و خانواده درمانگر

******************

خیانت در روابط


 

با پيچيده شدن زندگي اجتماعي، مفهوم خيانت نيز دچار تغييرات اساسي شده و انواع مختلفي از آن ارائه مي­شود.. خیانت یا ارتباط فرازناشویی، اکنون علاوه بر ارتباط جنسی شامل ارتباطات عاطفی، ارتباطات آنلاین وحتی صمیمیت های غیر جنسی با فردی غیر از شریک زندگی میشود.

چه نوع ارتباطی خیانت محسوب میشود؟

هر ارتباطی که منجر به از بین رفتن حس اعتماد زوج در اثر شکستن پیمان وفاداری شود وحداقل یکی از این دو مورد را شامل شود: تقسیم زمان با هم بودنشان با فرد دیگری یا ابراز علاقه،احساسات و صمیمیت ؛ خیانت محسوب می­شود.

بنابراین اگر هر کدام از زوجین ارتباطی برقرار کند که در آن ابراز علاقه، صمیمیت، احساسات صورت گیرد یا زمان با همسر بودنش را با فرد دیگری تقسیم کند و به دنبال آن اگر همسرش بفهمد اعتمادش را از دست میدهد، زیرا با هم پیمان وفاداری بسته بودند، خیانت رخ داده است. بطور مثال اگر با برادر یا والدینش زمانش را به اشتراک بگذارد یا ابراز علاقه کند، حتی اگر منجر به دلخوری شود خیانت محسوب نمی­شود زیرا پیمان وفاداری و اعتماد زیر سوال نرفته است.

انواع 7 گانه خیانت :

1 . خیانت تصادفی: فرد نه سابقه و نه پیشینه قبلی دارد و حتی برای آن برنامه ریزی نداشته و به یکباره رخ داده و احتمال تکرار ندارد.

2 . خیانت صمیمانه برای فرار از تعارض : اين نوع از خيانت معمولا نتیجه­ ی فرار از یک تعارض زناشویی حل نشده است و اکثرا در محل کار رخ می­دهد. به نظر می ­رسد شروع اين نوع از رابطه، گرفتن مشورت و کمک از فرد ديگر باشد، بطوريکه طرفین درمورد مسائل زندگی­شان با یکدیگر درد و دل می­کنند و کم کم اين رابطه به صمیمیت و عشق می­انجامد. جمله معروفی که در این مدل زیاد شنیده می­شود این است " اتفاقا خیلی می­خواد کمکم کنه تا رابطه­ ام را با همسرم اصلاح کنم و اصلا تو فکر ایجاد رابطه عاطفی با من نیست."

3 . مردبارگی/ زنبارگی : کسانی که توان کنترل خود برای ورود به رابطه با جنس مخالف را ندارند و با افراد متعدد وارد رابطه می شوند. در این نوع خیانت روابطشان الزاما برای داشتن رابطه جنسی نیست اما پرستیژ و جایگاه فرد برای آنها اهمیت دارد عموما به دونژوان معروف هستند.

4 . خیانت حق به جانبانه : این نوع خیانت معمولا در ازدواج های مصلحتی که بدون عشق ازدواج کرده اند بیشتر دیده میشود و فرد خائن حق به جانبی خاصی دارد و جمله " خوب کردم میخوای بخواه نمیخوای نخواه، هنوز دوتای دیگه جا دارم " زیاد شنیده میشود.

5 . دو پاره شدن (خیانت عاطفی) : این نوع خیانت معمولا در دوره بحران میانسالی بیشتر دیده میشود و رها نکردن هر دو پارتنر در آن مشهود است فرد نه میتواند از عشقش بگذرد و نه از همسرش و جمله" ایشون مادر بچه­هامه، اون هم عشقمه هیچ کدوم را نمیتونم از دست بدم" زیاد شنیده میشود.

6 . خیانت برای فرار از خانه : زمانی که همه نيازهاي عاطفي و جنسی فرد در زندگي زناشويي تامين نمي­شود ، فرد تعارضات حل نشده و نيازهاي برآورده نشده خود را پنهان میکند وآن را از طریق رابطه با ديگری جبران میکند.

این نوع خیانت زمانی رخ میدهد که افرادی که تعارضات حل نشده خود را پنهان میکنند وآن را از طریق رابطه با دیگری جبران میکنند برای مثال زوجی که رابطه عاطفی خوبی دارد اما کمبودی در رابطه جنسی احساس میکند و ارتباط فرازناشویی با فرد دیگری برقرار میکند و یا فردی که فقط برای اینکه با کسی حرف بزند وارد رابطه با شخص دیگری میشود و این جمله که " وقتی با اون هستم ارتباطم با همسرم هم بهتر است " از این افراد شنیده میشود.

7 . خیانت بر اثر اعتیاد جنسی : در این نوع از خیانت افراد تنها به دنبال رابطه جنسی هستند و برعکس مورد سوم اصلا موقعیت طرف مهم نیست ، عموما دچار بیش فعالی جنسی هستند و اصولا ادراکشان تحت تاثیر مسائل جنسی است در واقع به هر چیزی به چشم جنسی نگاه میکنند.

چرا باید انواع خیانت را بشناسیم؟

شناخت انواع خیانت به افراد کمک میکند تا از پیشامد های ناخوشایند در روابط خود آگاه شوند و بتوانند ریسک ها را کاهش داده و رفتار های آسیب رسان خود به رابطه زوجی را به حداقل برسانند درنهایت این آگاهی میتواند روابط را تقویت کرده و از آسیب های بیشتر جلوگیری نماید. خيانت يک موضوع روانشناختي چند بعدي و پيچيده است که دلايل متعددي مي­تواند داشته باشد که تشخیص آن بر عهده درمانگران متخصص میباشد بنابراین نیاز است هر دو فرد خیانت دیده و خیانت کار برای درمان و بهبود روابطشان به متخصص مربوطه مراجعه تا با کمک خدمات تخصصي اثرات منفي اين فرآيند آسيب­زا را به حداقل برسانند و بهبودی در زندگی عاطفی و اجتماعی خود تجربه کنند.

سوالات متداول در خیانت :

چگونه میتوان متوجه خیانت در رابطه شد؟ برای شناسایی خیانت می توانید به تغییرات در رفتار همسرتان، عدم شفافیت در ارتباطات و تغییرات ناگهانی در رابطه توجه کنید ، امروزه موبایل میتواند نشانه بارزی بر پنهان کاری باشد.

آیا میتوان از بروز خیانت در رابطه عاطفی جلوگیری کرد؟ با برقراری ارتباط صادقانه، تقویت اعتماد متقابل، درمان آسيب­ های روانشناختی، و آموزش مهارت­های زناشویی می­توان از بروز خیانت پیشگیری کرد، اما با توجه به انواع خیانت ،بعضی از انواع آن شخصیتی و اختلال است بنابراین مشاوره پیش از ازدواج و دريافت خدمات رواندرمانی می­تواند در پیشگیری از این مدل­ها موثر باشد.

تاثیرات روانی و عاطفی خیانت در روابط چیست؟ خیانت میتواند منجر به کاهش اعتماد و ایجاد اختلافات جدی در رابطه و آسیب های روانی مانند افسردگی و اضطراب شود. در مشاوره رواندرمانگر فرآیند افزايش اعتماد بین دونفر، ترميم هیجانات آسیب زا، حل تنش ها ، تعارضات و همچنین به آموزش مهارت­های زناشويی میپردازد. تحقیقات نشان داده یکی از موثرترین مدل­های درمانی در خیانت زوج درمانی هیجان مدار میباشد که در75درصد موارد موثر بوده و تاثیرات عمیقی در رابطه افراد میگذارد زیرا بر روی هیجانات عمیق، اولیه و آسیب زا وهمچنین نیازهای دلبسته محور افراد تمرکز دارد.

تهیه و تنظیم: نیره کاشی تراش اصفهانی روانشناس بالینی و زوج درمانگر